۱۳۸۹ بهمن ۱۰, یکشنبه

جفنگیات

گاهی وقتها ازاینکه نمیتونم یکی رو ازاشتباه دربیارم وبهش بفهمونم که داره اشتباه میره ،ازخودم نا امید میشم که چرااینهمه ضعیفم ومنطق خوبی ندارم که نمیتونم تاثیرگذارباشم.

واینکه انقدرسعی میکنم که طرف اشتباه نکنه که کاسه داغ ترآش میشم وآخرش کلی بدهکار

واینکه من این حالت خودم رو میشناسم ونمیتونم کاری کنم خیلی خنده داره.

اگه همینجوری برم احتمالا هیچوقت نمیرسم ودلم میخواد یکی که رفته رو پیدا کنم ببینم که رسیده کسی میدونه که واقعا کسی رسیده 

هیچ نظری موجود نیست: