۱۳۸۸ خرداد ۲۲, جمعه

انتخابات 4

دقیقه نود
الان ساعت 3 بامداد جمعه بیست ودوم خرداداست

این هفته هرشب خیابانها شلوغ بودوپریشب اوج این اجتماعات به نظر میرسید

تا ساعت 2 شب با همسرم بیرون بودیم وهمه جا طرفداران هرکاندیدا برای هم شعارمیدادند وهرکدام سعی داشتند با صدای بلندتر صدای خودرا به گوش همه برسانند

به نظرم در اکثرنقاطی که من رفتم اکثریت با میرحسین موسوی بود به جز چند ناحیه مثل میدان خراسان ،شهدا وامام حسین .

دیروز صبح ساعت هشت فرصت تبلیغات تمام شد ودیشب ساعت نه باز بیرون رفتیم ولی خیلی جالب بود که دیگر کسی درخیابان شعارنمیداد وهمه سرشان به کارخودشان بود دیگر تقریبا هیج ماشینی نماد پرچم ایران یا روبان سبز یا سفید یا آبی نداشت وسکوت عجیبی همه جارو گرفته بود

تو این شبها که بیرون بودم مردمو نگاه میکردم فکرمیکردم که این جریان برای خیلی ها بازیچه خوبیه واسه اینکه یه شب تفریح کنن وبی ترس ازگشت ومامور حالشوببرن ولی امشب فهمیدم که اینطور نیست واین سکوت امشب نشون میده که اکثرا دنبال هدفی به خیابون ها می آمدند وفردا حادثه بزرگی درشرف رخ دادنه

خیلی ازاین همه شعور سیاسی واینهمه احترام به قانونی که این چندشب به مردم احترام گذاشت واجازه داد که ابراز احساسات خودشونو نشون بدن لذت بردم هرچن شاید این زودگذرباشه ولی خیلی شیرین بود

تو این چندروزه با توجه به اینهمه جمعیت به جز چند نقطه درگیری پیش نیومده که جریان شیرازو که خیلی تاسف آوره تو سایتها خوندم وتو میدون نوبنیاد هم طرفداری یه طرف وقتی خیلی حساسیت بالا رفت وبه قول معروف کم آوردن دوتا نارنجک دستی پرت کردن تو گروه رقیب که این موضوع باعث شد براثر انفجار شیشه ستاد میرحسین بشکنه وروی سر مردم بریزه که متاسفانه چند نفر زخمی شدن این جریانو من خودم ازنزدیک دیدم جاهای دیگه هم گاهی کار به کتک کاری کشیده ولی اینکه اینطور این جریان بی حادثه انجام بشه موضوع خیلی جدیدیه وبرای ماها که به خاطر یه مسابقه فوتبال ویا یه تصادف کوچیک کتک کاری میکنیم واقعا جای خوشحالیه که اینهمه صبورشدیم

خلاصه ساعت هشت صبح یعنی تقریبا پنج ساعت دیگه انتخابات شروع میشه وخیلی باحاله که همه استرس دارن وفرقی نمیکنه طرفدارکی باشی

من هم رای میدم به خاطر همه چیزهای که تا حالا همیشه حسرت داشتم باشه ونیست به خاطر بودنم
وبخاطر مردمم وایران

البته هرچند میدونم که شاید هیچی عوض نشه ویا شاید پشیمون بشم ازاینکارم ولی رای میدم

من به میرحسین موسوی رای میدم

۱۳۸۸ خرداد ۱۷, یکشنبه

انتخابات 3

بازی بزرگان

وضعیت خیلی به هم پیچیده شده کاندیداهای تایید صلاحیت شده مدام همدیگرو به فساد مالی محکوم میکنن وفسادبزرگتری رو به نفرمقابل ویا دیگران نسبت میده

خیلی درد آوره وواقعا حالم بده

تمام ساختارها شکسته شده وحریم هابرداشته شده وخطوط ممنوع ازبین رفته تازه داریم میفهمیم که کجا زندگی میکنیم

بازم مردد شدم که رای بدم یا نه یا اصلا چرا رای بدم

تازه ماداریم یه تجربه جدید به نام مناظره تلویزیونی پیدا میکنیم

فکرکنم هنوز ظرفیت شنیدن این واقعیت هارو نداریم

پس اون همه شهید اون همه جنگ وسردارهمت ها ودفاع مقدس و....هیچی

کاش اسمم روی یکی ازکوچه پس کوچه های شهرری بود مثل مرتضی سوری ویامحمد قوام وبعد ازاین سالها اینهمه رنگ وریا نمیدیدم که روی جوی خون دوستانم درست شده وآنهانیستند