۱۳۸۹ بهمن ۱۰, یکشنبه

جفنگیات

گاهی وقتها ازاینکه نمیتونم یکی رو ازاشتباه دربیارم وبهش بفهمونم که داره اشتباه میره ،ازخودم نا امید میشم که چرااینهمه ضعیفم ومنطق خوبی ندارم که نمیتونم تاثیرگذارباشم.

واینکه انقدرسعی میکنم که طرف اشتباه نکنه که کاسه داغ ترآش میشم وآخرش کلی بدهکار

واینکه من این حالت خودم رو میشناسم ونمیتونم کاری کنم خیلی خنده داره.

اگه همینجوری برم احتمالا هیچوقت نمیرسم ودلم میخواد یکی که رفته رو پیدا کنم ببینم که رسیده کسی میدونه که واقعا کسی رسیده 

۱۳۸۹ دی ۲۳, پنجشنبه

دعا

خداوندا! مرااز دانستن چیزهایی که نیاز به دانستن آن ها ندارم حفظ کن. مرا حتا حفظ کن از این که بدانم

چیزهایی دانستنی هستند که من نمی دانم. همچنین مرا حفظ کن تا ندانم که تصمیم گرفته ام چیزهایی را

ندانم!-داگلاس آدامز
این سرمای بعدازیه نمه برف خیلی ضدحاله

البته من الان مشهدهستم