۱۳۸۹ آذر ۹, سه‌شنبه

شغل

اونقدردورخودم پیچیدم که شاید دیگه نتونم خودمو بازکنم وضعیت بد اقتصادی واینکه هرکاری میکنم درست درنمیادوبه سرانجام نمیرسه حسابی نابودم کرده.

چندروزپیش رفته بودم ایستگاه متروی صادقیه تایکی ازدوستامو ببینم اونجا صف دراز ماشینها که منتظرنوبت گازبودن از انطرف پل اتوبان به نزدیک مترو اومده بود ویه چندنفری هم اونجا وایساده بودن .

دوستم که اومد گفت:میدونی اینها واسه چی اینجا وایسادن گفتم خوب راننده این ماشینهاهستن که اومدن پایین وباهم گپ میزنن

گفت نه هرماشین حداقل 3 تا 4 ساعت توصف گازمعطل میشه واینها شغلشون اینه که جای راننده توصف می ایستن تا راننده تو این فاصله بره به کارهای دیگه ای که داره برسه مثلاناهاربخوره وازهرماشین دوتا پنج تومن بسته به کرم راننده وزمان تلف شده پول میگیرن برام عجیب بود همه جورش دیده بودم جزاین مدل وگفتم که راننده ها چطوراعتمادمیکنن که ماشین خودشون رو به اینها بدن .گفت: همه اینها ازآشناهای راننده خطی های اینجا هستن وبیشترماشین همین راننده خطی هارو میگیرن

بعد ازرئیس خط تاکسی که مسئول اینه که تاکسی غیرخطی یا ماشین شخصی مسافرهارو سوارنکنه ومسافرها رو هم راهنمایی میکنه که سوارکدوم تاکسی بشن وپارک بان که تو هرکوچه نزدیک به مرکزشهرچهارنفرهستن ومعمولاٌوقتی پارک میکنی یکی ازت پول میگیره ووقتی برمیگردی یکی دیگه اومده واون رفته اون طرف خیابون وتوباید با سوت اون رو متوجه کنی که باهاش حساب کردی تادوباره پول ندی این شغل آخرشه.

هرچی فکرکردم نتونستم واسه این شغل اسمی پیداکنم .

فکرکردم ازفردا برم نزدیک یکی ازاین پمپ گازها خودمو یه جوری بین این شغل جدیدی ها جا کنم چون با آزادشدن قیمت بنزین حتما صف پمپ گازچندبرابرمیشه وکلی میشه کاسبی کرد.شاید هم اتحادیه صف وایساهای استان تهران رو درست کردم اگه یه اتحادیه داشته باشیم حتما میشه بیمه وبقیه موارد رو درست کردخدارو چه دیدی شاید شدم رئیس اتحادیه وکلی معروف شدم.

دوسال پیش با فهیمه عید رفته بودم تایلند یه هشت روزی اونجا بودیم .روزچهارم رفتیم فرودگاه تا یه بسته رو بدیم انبارفرودگاه موقع برگشتن ازفرودگاه بانکوک که تقریبا فاصله اش با شهربیست کیلومتره راننده تاکسیه گفت میشه برم پمپ گازکپسولم روپرکنم بعدش شماروبرسونم من یهو دادزدم نه بابا سه ساعت باید توصف وایسی ومخالفت کردم راننده گفت نه اگه 3 دقیقه شد ازتون کرایه نمیگیرم وما قبول کردیم .
رفت پمپ گازتو پمپ دو تاماشین داشتن گازمیزدن وراننده رفت جلوی یه پمپ خالی یه دختره مسئول پمپ بود کمی با راننده حرف زدن شاید 2دقیقه نشد وراننده سوارشدوگفت تمام شد من فکرکردم این مارو گذاشته سرکار.

راننده گفت که دیدی چه زود تموم شد ومن گفتم مگه گازپرکردی اون آمپرگازرو نشونم دادراست میگفت پرشده بود البته اونها گازمایع مصرف میکردن

وبه من گفت معمولا اگه خیلی شلوغ باشه 10دقیقه طول میکشه تا گازبزنه وروزی یک بارهم به پمپ میاد وازمن پرسید که چرافکرکردی 3 ساعت طول میکشه من درمورد صف های پمپ گازهای خودمان براش توضیح دادم کلی خندید وفکرمیکرد که من سرکارش گذاشتم واصلا باورش نشد.

ولی خوب این سریع گاززدن اونها باعث میشه که شغل صف گازوایسا نداشته باشن وکلی بیکاررودستشون بمونه